دامپزشکی- علوم دامی
جعفر پیش جنگ آقاجری؛ قادر نجفی؛ پارسا پیش جنگ آقاجری؛ فاطمه محمدقلی فامیان؛ الناز مهری
چکیده
تنش گرمایی زیانهای اقتصادی قابل توجهی را در تولید طیور بهوجود میآورد و منجر به کاهش چندین عامل فیزیولوژیکی و متابولیکی میشود. این تحقیق به منظور بررسی چندشکلیهای آللی و ژنوتیپی ژن دخیل در تنش گرمایی (HSP90β) در مرغهای بومی مرندی، گوشتی و تخمگذار با استفاده از تکنیک PCR-RFLP انجام شد. بهطور تصادفی از 300 قطعه مرغ خونگیری ...
بیشتر
تنش گرمایی زیانهای اقتصادی قابل توجهی را در تولید طیور بهوجود میآورد و منجر به کاهش چندین عامل فیزیولوژیکی و متابولیکی میشود. این تحقیق به منظور بررسی چندشکلیهای آللی و ژنوتیپی ژن دخیل در تنش گرمایی (HSP90β) در مرغهای بومی مرندی، گوشتی و تخمگذار با استفاده از تکنیک PCR-RFLP انجام شد. بهطور تصادفی از 300 قطعه مرغ خونگیری و DNAی ژنومی به روش شستشوی نمکی استخراج شد. تکثیر جایگاه ژنی مورد نظر به طول 494 جفت باز به کمک آغازگرهای اختصاصی انجام و برای شناسایی جهش در جایگاه ژنی مورد نظر از آنزیم برشی MspI استفاده شد. بعد از هضم آنزیمی، برای جایگاه نشانگری HSP90β، دو نوع ژنوتیپ M1M1 و M1M2 و دو آلل M1 (با یک نوار 494 جفت بازی) و M2 (با دو نوار 248 جفت بازی و 246 جفت بازی) شناسایی شد. تودههای مرغهای بومی مرندی و گوشتی از نظر شاخص تعادل برای جایگاه ژنی مورد نظر در تعادل هاردی - واینبرگ قرار داشتند. برای تودههای مرغهای بومی مرندی و گوشتی شاخص اطلاعات شانون به ترتیب 25/0 و 40/0، شاخص تثبیت به ترتیب 07/0- و 16/0- و شاخص هتروزیگوسیتی مشاهده شده به ترتیب 14/0 و 28/0 برآورد شدند. با توجه به وجود چندشکلی و جهش در جایگاه ژنی مورد مطالعه میتوان در مرغهای بومی مرندی و گوشتی با انتخاب ژنتیکی با کمک این نشانگر ژنی، در حذف مرغهای حساس به گرما و نگهداری مرغهای مقاوم در برابر گرما استفاده شود.
دامپزشکی- علوم دامی
پروانه پاکزاد؛ صالح طباطبائی وکیلی؛ مرتضی مموئی؛ جمال فیاضی
چکیده
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر تزریق هورمونهای PMSG و GnRH بر عملکرد تولیدمثلی میشهای عربی در فصل تولیدمثل انجام گرفت. تعداد 75 رأس میش به 5 گروه تقسیم شدند. گروه اول بدون برنامه همزمانسازی فحلی و بدون تزریق هورمونی (شاهد) بود. به 4 گروه دیگر اسفنج پروژسترونی درون مهبلی (MAP) به مدت 14 روز قرار داده شد. همزمان با خروج این منبع پروژسترونی ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر تزریق هورمونهای PMSG و GnRH بر عملکرد تولیدمثلی میشهای عربی در فصل تولیدمثل انجام گرفت. تعداد 75 رأس میش به 5 گروه تقسیم شدند. گروه اول بدون برنامه همزمانسازی فحلی و بدون تزریق هورمونی (شاهد) بود. به 4 گروه دیگر اسفنج پروژسترونی درون مهبلی (MAP) به مدت 14 روز قرار داده شد. همزمان با خروج این منبع پروژسترونی تحت تیمار با: 1- تزریق 500 واحد هورمون PMSG، 2- تزریق 100 میکروگرم GnRH، 3- تزریق 500 واحد هورمون PMSG بعلاوه تزریق 100 میکروگرم GnRH و 4- بدون تزریق (فقط MAP) قرار گرفتند. تعداد یک رأس قوچ عربی سالم و بارور به ازای هر 5 راس میش تعلق گرفت. رفتار فحلی میشها در حضور قوچها به مدت 7 روز ثبت شد. درصد وقوع فحلی، میزان بازگشت به فحلی، طول مدت آبستنی، نرخ زایش، نرخ برهزایی، نرخ دوقلوزایی، نرخ تزاید گله و نسبت تولد برههای نر و ماده تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفتند (05/0P>). تزریق هورمونهای PMSG و GnRH توانستند زمان بروز فحلی پس از حذف منبع پروژسترونی را در مقایسه با تیمار اسفنج به تنهایی کاهش دهند (05/0>P). وزن تولد و وزن 30، 60 و 90 روزگی در برهها، هر چند تحت تأثیر تیمارها قرار گرفتند (05/0>P)، اما تأثیر مشخصی از تزریق هورمونها بر این فراسنجهها مشاهده نشد. بطور کلی، تزریق PMSG و GnRH در برنامه همزمانسازی فحلی میش عربی با اسفنج هرچند از نظر زمان شروع فحلی یک روش موثر بوده، اما نتوانستند تاثیر بسزایی بر سایر فراسنجههای تولیدمثلی حیوان طی فصل تولیدمثلی داشته باشند.
فیزیولوژی جانوری
فاطمه دانش پژوه؛ شهربانو عریان؛ رامش احمدی؛ پژمان مرتضوی
چکیده
از آنجایی که امروزه به کمک نانوپزشکی درونی سازی، نفوذ و تحویل دارو تسهیل شده است به همین سبب استفاده از نانوتکنولوژی در دارورسانی هدفمند جهت بهبود فیبروز کبدی گزینه مناسبی به نظر میرسد. موشهای نر نژاد ویستار با وزن 200 تا 250 گرم بهطور تصادفی به 5 گروه 8 تایی تقسیم شدند: کنترل (موش سالم)، شم (موش سالم + K3PO4)، CCL4 (موشهای ...
بیشتر
از آنجایی که امروزه به کمک نانوپزشکی درونی سازی، نفوذ و تحویل دارو تسهیل شده است به همین سبب استفاده از نانوتکنولوژی در دارورسانی هدفمند جهت بهبود فیبروز کبدی گزینه مناسبی به نظر میرسد. موشهای نر نژاد ویستار با وزن 200 تا 250 گرم بهطور تصادفی به 5 گروه 8 تایی تقسیم شدند: کنترل (موش سالم)، شم (موش سالم + K3PO4)، CCL4 (موشهای مدل فیبروز کبدی)، Y2O3 30 (موش سالم+ 30 میلی گرم/کیلوگرمY2O3) و CCL4+ Y2O3 30 (موش فیبروتیک + 30 میلی گرم/ کیلوگرمY2O3). پس از القا فیبروز کبدی توسط CCL4، موشها Y2O3 را یک بار در روز به مدت چهار هفته دریافت کردند. در پایان موشها بیهوش شدند و خونگیری از قلب انجام شد. بخشی از نمونههای کبد در فرمالین %10 و بخشی دیگر در دمای 80- درجه سانتیگراد نگهداری شد. در نهایت، نشانگرهای استرس اکسیداتیو (CAT، GPX، SOD و MDA) و سطوح آنزیمهای کبدی (AST، ALT، ALP و GGT) با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شدند. همچنین بیان ژنهای TGF-β و α-SMA در کبد نیز توسط روش Real Time RT-PCR بررسی گردید. استعمال دوز 30 میلی گرم/کیلو گرم از NPs Y2O3 اثر مطلوبی بر تنظیم سطوح CAT، SOD، GPX، TGF-β و α-SMA، و همچنین MDA،AST ، ALT،ALP و GGT در موشهای فیبروزی نداشت. اما بهبودی قابل توجهی در جهت کاهش التهاب در بافت کبد موشهای گروهCCL4+ Y2O3 30 مشاهده شد. دوز 30 میلی گرم/ کیلوگرم نانوذره Y2O3 تاثیر مطلوبی بر شاخصهای آنتی اکسیدانی و بیوشیمایی کبد در جهت کاهش فیبروز کبدی نداشت. اما اثرات مطلوبی از آن در بافت کبد فیبروزی موشهای تحت درمان با Y2O3 30 به ویژه کاهش التهاب مشاهده شد.
بیوشیمی
آسیه سید؛ فاطمه حرفشنو؛ مریم خراسانینژاد؛ ام البنین قاسمیان؛ حسن جوهری
چکیده
بیان مساله: کبد، عضو اصلی مسئول کنترل متابولیک و سم زدایی متابولیک است که به طور قابلتوجهی به پاکسازی پلاکهای بتا آمیلوئید کمک میکند. اختلال عملکرد کبدی ممکن است خطر ابتلا به آلزایمر را افزایش دهد.هدف: بررسی اثر یک دوره تمرین هوازی همراه با ویتامین C بر آنزیمهای کبدی و ظرفیت آنتیاکسیدانی در موشهای صحرایی آلزایمریمواد و روشها: ...
بیشتر
بیان مساله: کبد، عضو اصلی مسئول کنترل متابولیک و سم زدایی متابولیک است که به طور قابلتوجهی به پاکسازی پلاکهای بتا آمیلوئید کمک میکند. اختلال عملکرد کبدی ممکن است خطر ابتلا به آلزایمر را افزایش دهد.هدف: بررسی اثر یک دوره تمرین هوازی همراه با ویتامین C بر آنزیمهای کبدی و ظرفیت آنتیاکسیدانی در موشهای صحرایی آلزایمریمواد و روشها: مطالعه حاضر یک تحقیق تجربی و بنیادی با پس آزمون و گروه کنترل بود که روی 35 سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگو-داولی بین 14 تا 16 ماه انجام شد. نمونهها، به طور تصادفی به 5 گروه (7 سر در هر گروه) شامل 1) آلزایمر، 2) سالم، 3) تمرین، 4) ویتامین C و 5) تمرین + ویتامین C تقسیم شدند. تمرین به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته تمرین هوازی بر نوار گردان پرداختند. پروتئین تام موجود در بافت کبد برای اندازهگیری TAC، MDA، سطوح آلانین آمینوترانسفراز (AST)، آلکانین فسفاتاز (AST) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) مورد سنجش قرار گرفت.یافتهها: مقادیر AST، ALT و ALP، MDA و TAC در گروه کنترل مبتلا به بیماری آلزایمر به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل سالم بود (05/0>P). پس از مداخله، AST، ALT و ALP در گروههای تمرین و مصرف مکمل ویتامیل C به طور معنی داری کمتر از گروههای عدم تمرین بود (001/0=P).نتیجهگیری: تمرین هوازی و مکمل دهی ویتامین C در بهبود فاکتورهای کبدی در موشهای صحرایی مبتلا به آلزایمر موثر است. با اینحال، تاثیری بر میزان MDA و TAC ندارد.
فیزیولوژی پزشکی
ساناز علائی؛ محمود صادقی عطاآبادی؛ حمیده همایون؛ بهیه نام آور جهرمی؛ الهام حسینی
چکیده
علت حدوداً نیمی از ناباروریها در زوجین مربوط به فاکتورهای مردانه است که میتواند به دلایل گوناگونی رخ دهد. بررسی متغیرهای پلاسمای منی اولین و سادهترین روش بررسی ناباروری در مردان است و اطلاعات ارزندهای از وضعیت باروری فرد در اختیار قرار میدهد. در این مطالعه، حضور و ارتباط میان میزان غلظت اینترلوکین 35 (IL-35) مایع منی با متغیرهای ...
بیشتر
علت حدوداً نیمی از ناباروریها در زوجین مربوط به فاکتورهای مردانه است که میتواند به دلایل گوناگونی رخ دهد. بررسی متغیرهای پلاسمای منی اولین و سادهترین روش بررسی ناباروری در مردان است و اطلاعات ارزندهای از وضعیت باروری فرد در اختیار قرار میدهد. در این مطالعه، حضور و ارتباط میان میزان غلظت اینترلوکین 35 (IL-35) مایع منی با متغیرهای استاندارد اسپرم در مردان نابارور بررسی گردید. تجزیه و تحلیل مایع منی روی نمونههای منی مردان مراجعهکننده به مرکز درمان ناباروری حضرت زینب(س) دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام گردید. نمونههای منی بر اساس دستورالعمل آزمایشگاهی سازمان بهداشت جهانی بررسی و به سه گروه تقسیمبندی شدند که شامل 21 نمونه نرمال، 21 نمونه آستنوتراتوزواسپرمی و 15 نمونه آزواسپرمی بودند. حضور و سطح غلظت IL-35 پلاسمای منی در گروههای مورد مطالعه با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد. بررسی IL-35 بیانگر حضور این اینترلوکین در مایع منی هر سه گروه مورد مطالعه است، اما غلظت آن از نظر آماری تفاوت معنیدار نشان نداد (p>0.05). تجزیه و تحلیل همبستگی و ارتباط میان غلظت IL-35 با متغیرهای استاندارد اسپرم نشان داد که بین غلظت IL-35 با درصد مورفولوژی نرمال اسپرم همبستگی منفی معناداری وجود دارد (317/0-r=، 04/0p=)، درحالیکه همبستگی معنادار با تعداد اسپرم (27/0-r=، 08/0p=) و حرکت اسپرم (27/0-r=، 08/0p=) مشاهده نشد. با وجود اثبات حضور IL-35 در مایع منی حتی در مردان با متغیرهای نرمال، نقش و اهمیت عملکردی آن هنوز مشخص نشده است. وجود رابطه منفی بین غلظت IL-35 با درصد مورفولوژی نرمال اسپرم میتواند نشاندهنده اهمیت آن در توانایی باروری مردان باشد.
تکوین
فاطمه قیاسوند؛ سمیه عرب زاده؛ محمود تلخابی
چکیده
مهندسی بافت رشته ای نوظهور است که بر سه عنصر سلول، داربست و مولکول های زیستی فعال استوار بوده و میتواند برای درمان آسیب های عضلانی مفید باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر آسکوربیک اسید (AA) بر زیستایی سلولهای بنیادی مزانشیمیِ مغز استخوانِ (BM-MSCs) کشت شده بر روی داربستِ سلول زدایی شده عضله اسکلتی میباشد. ابتدا BM-MSC از مغز استخوان ...
بیشتر
مهندسی بافت رشته ای نوظهور است که بر سه عنصر سلول، داربست و مولکول های زیستی فعال استوار بوده و میتواند برای درمان آسیب های عضلانی مفید باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر آسکوربیک اسید (AA) بر زیستایی سلولهای بنیادی مزانشیمیِ مغز استخوانِ (BM-MSCs) کشت شده بر روی داربستِ سلول زدایی شده عضله اسکلتی میباشد. ابتدا BM-MSC از مغز استخوان پای رت استخراج و کشت شده و هویت سلولها با استفاده از فلوسایتومتری بررسی شد. همچنین عضله اسکلتی پای رت، استخراج گردیده و با استفاده از محلول %1 SDS سلول زدایی انجام شد. برای اطمینان از سلول زدایی، رنگ آمیزیهای اختصاصی ماسون تریکروم، آلسیان بلو و DAPI انجام شد. سپس BM-MSCs روی داربست های سلول زدایی شده کشت شدند و با AA یک میلیمولار به مدت 2 روز تیمار شدند. سپس با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و روش MTT به ترتیب بقاء و میزان زیستایی سلولها بررسی شد. BM-MSCs مورفولوژی دوکی داشته و نتایج فلوسایتومتری نشان دهنده بیان CD44 وCD90 و نیز عدم بیان CD45 و CD34 در بیش از 90 درصد سلولها بود. رنگ آمیزی های اختصاصی حفظ کلاژن و گلیکوزآمینوگلیکان ها و عدم حضور DNA را در بافت سلول زدایی شده اثبات کردند. نتایج MTT نشان داد که AA به طور معنی داری باعث افزایش زیستایی BM-MSCs میشود (05/0(P<. همچنین نتایج SEM نشان داد که سلولها در گروه تیمار شده با AA، گسترش بیشتری داشتند. بطور کلی، AA میتواند با افزایش زیستایی BM-MSCs، بازده مهندسی بافت عضله را بهبود بخشد.
بیوسیستماتیک جانوری
مسعود یوسفی؛ سید سعید حسینیان یوسفخانی؛ انوشه کفاش؛ مهدی رجبی زاده؛ محمد مرادپور؛ اسکندر رستگار پویانی
چکیده
مارگزیدگی یکی از مهمترین چالشهای سلامت و حفاظت است. شناخت مناطق با خطر مارگزیدگی بالا میتواند در مدیریت این چالش سلامت عمومی موثر باشد. اما تغییرات اقلیمی در حال تغییر الگوهای مکانی خطر مارگزیدگی است و سبب میشود تا مدیریت آن پیچیده تر و دشوار تر گردد. در مطالعه حاضر مطلوبیت زیستگاه افعی جعفری (Echis carinatus) به عنوان شاخص خطر مارگزیدگی ...
بیشتر
مارگزیدگی یکی از مهمترین چالشهای سلامت و حفاظت است. شناخت مناطق با خطر مارگزیدگی بالا میتواند در مدیریت این چالش سلامت عمومی موثر باشد. اما تغییرات اقلیمی در حال تغییر الگوهای مکانی خطر مارگزیدگی است و سبب میشود تا مدیریت آن پیچیده تر و دشوار تر گردد. در مطالعه حاضر مطلوبیت زیستگاه افعی جعفری (Echis carinatus) به عنوان شاخص خطر مارگزیدگی گونه افعی جعفری در نظر گرفته شد و نحوه تغییر مطلوبیت زیستگاه گونه تحت تاثیر تغییرات اقلیمی بررسی شد. برای مدل سازی مطلوبیت زیستگاه این گونه از رویکرد تجمیعی پنج روش مدلسازی (مدلهای خطی تعمیم یافته، مدلهای سازشی تعمیم یافته، مدلهای درخت رگرسیونی افزایشی، مکسنت و جنگل تصادفی) استفاده شد. همچنین تعداد روستاهای در معرض خطر گزش تحت شرایط اقلیمی حاضر و آینده تعیین شد. نتایج نشان داد، زیستگاههای مطلوب گونه تحت تاثیر تغییرات اقلیمی از 472619 کیلومتر مربع به 584881 کیلومتر مربع افزایش خواهد یافت و در نتیجه روستاهای در معرض خطر گزش نیز در آینده از 70247 به 82881 افزایش خواهد یافت. مناطقی که در مطالعه حاضر با خطر مارگزیدگی بالا شناسایی شدند اولویت بالایی برای اجرای برنامه های آموزشی و توزیع پادزهر دارند. مدلهای مطلوبیت زیستگاه برای شناسایی مناطق با خطر مارگزیدگی بالا تحت تاثیر تغییرات اقلیمی در کشور مفید هستند و میتوانند برای مطالعه خطر گزش سایر مارهای سمی تحت تاثیر تغییرات اقلیمی نیز مورد استفاده قرار گیرند.
بیوسیستماتیک جانوری
مسعود یوسفی؛ باقر نظامی؛ محمد علی ادیبی؛ عبدالصالح گری؛ فرهاد عطایی
چکیده
خزندگان از مهمترین اجزای بومسازگانهای طبیعی هستند که به واسطه قدرت تحرک پایین، آسیبپذیری بالایی نسبت به تخریب زیستگاه، توسعه جادهها و تغییرات اقلیمی دارند. با این وجود، حتی فهرست گونههای موجود در بسیاری از مناطق حفاظت شده کشور در دسترس نیست. به منظور حفاظت کارامد، ضروری است وضعیت هر منطقه از نظر فون و فلور بررسی شده و بر اساس ...
بیشتر
خزندگان از مهمترین اجزای بومسازگانهای طبیعی هستند که به واسطه قدرت تحرک پایین، آسیبپذیری بالایی نسبت به تخریب زیستگاه، توسعه جادهها و تغییرات اقلیمی دارند. با این وجود، حتی فهرست گونههای موجود در بسیاری از مناطق حفاظت شده کشور در دسترس نیست. به منظور حفاظت کارامد، ضروری است وضعیت هر منطقه از نظر فون و فلور بررسی شده و بر اساس دانش حاصل برای حفاظت آنها برنامهریزی نمود. در مطالعه حاضر، غنای گونهای خزندگان مجموعه حفاظت شده توران طی بازدیدهای صحرایی بین سالهای1393 تا1400 بررسی شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد تعداد 36 گونه خزنده شامل 20 گونه سوسمار، 15 گونه مار و 1 گونه لاکپشت در این مجموعه حفاظتی زیست میکنند. دو خانواده Agamidae و Gekkonidae هر یک با شش گونه متنوعترین خانوادههای سوسماران و خانواده Colubridae متنوعترین گروه مارها در ذخیرهگاه بودند. در میان گونههای شناسایی شده، بزمجه بیابانی (Varanus griseus) و لاکپشت آسیایی (Testudo horsfieldii) جز گونههای با در خطر بوده که نیاز است برنامههای حفاظتی مستقل برای آنها تدوین شود.
شیلات
عبدالجبار ایرانی
چکیده
در این پژوهش، ماهیان دیپلوئید، تریپلوئید و تتراپلوئید قزلآلای رنگینکمان از نظر رشد، بقا و ویژگیهای گلبول قرمز مورد مقایسه قرار گرفتند. برای تولید ماهیان تریپلوئید، تخمهای لقاح یافته تحت شوک گرمایی 5/26 درجه سانتیگراد در قالب سه تیمار: 1- دوبار شوک یک دقیقهای در 15 و 30 دقیقه بعد از لقاح، 2- یکبار شوک 15 دقیقهای در 15 دقیقه ...
بیشتر
در این پژوهش، ماهیان دیپلوئید، تریپلوئید و تتراپلوئید قزلآلای رنگینکمان از نظر رشد، بقا و ویژگیهای گلبول قرمز مورد مقایسه قرار گرفتند. برای تولید ماهیان تریپلوئید، تخمهای لقاح یافته تحت شوک گرمایی 5/26 درجه سانتیگراد در قالب سه تیمار: 1- دوبار شوک یک دقیقهای در 15 و 30 دقیقه بعد از لقاح، 2- یکبار شوک 15 دقیقهای در 15 دقیقه بعد از لقاح و 3- یکبار شوک 12 دقیقهای در 20 دقیقه بعد از لقاح، قرار گرفتند. برای تولید ماهیان تتراپلوئید، تخمهای لقاح یافته تحت شوک گرمایی 28 درجه سانتیگراد در قالب سه تیمار: 1- شوک 10 دقیقهای در 59 ساعت-درجه بعد از لقاح، 2- شوک 10 دقیقهای در 66 ساعت-درجه بعد از لقاح و 3- شوک 10 دقیقهای در 72 ساعت-درجه بعد از لقاح، قرار گرفتند. در تریپلوئیدسازی، شوک گرمای 5/26 درجه سانتیگراد در 20 دقیقه بعد از لقاح بهمدت 12 دقیقه با درصد تفریخ 6/66 درصد و نرخ تریپلوئیدسازی 87 درصد بهتر از سایر گروهها بود. در تتراپلوئیدسازی، شوک گرمای 28 درجه سانتیگراد در 59 ساعت-درجه بعد از لقاح بهمدت 10 دقیقه با درصد تفریخ 9/54 درصد و نرخ تتراپلوئیدسازی 94/7 درصد نسبت به سایر تیمارها مناسبتر بود. ماهیان تریپلوئید از نظر رشد با دیپلوئیدها اختلاف معنیداری نداشتند اما رشد ماهیان تتراپلوئید بهطور معنیداری کمتر از دیپلوئیدها بود. بهطورکلی، در این مطالعه علاوه بر بهینهسازی روشهای تریپلوئید و تتراپلوئیدسازی، استفاده از طول، عرض و مساحت سلولی گلبولهای قرمز، بهعنوان یک روش کاربردی و کم هزینه برای تفکیک ماهیان دیپلوئید، تریپلوئید و تتراپلوئید قزلآلای رنگینکمان مورد تائید قرار گرفت.
تکوین
فاطمه رازقی؛ مرجان نوری؛ فتاح ستوده نژادنعمت الهی؛ احسان احسانی؛ کاظم پریور
چکیده
بیماریهای کلیه به عنوان یک مشکل مهم پزشکی، دارای گزینههای محدود برای درمان است، بکارگیری سلول های بنیادی به عنوان یک روش درمانی جایگزین روشهای قدیمی مطرح است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر محیط کشت حاصل از سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs-CM) کلیه موش نوزاد در درصدهای 10، 30 و 50 بر تمایز سلولهای بنیادی جنینی به سمت سلولهای اپیتلیال ...
بیشتر
بیماریهای کلیه به عنوان یک مشکل مهم پزشکی، دارای گزینههای محدود برای درمان است، بکارگیری سلول های بنیادی به عنوان یک روش درمانی جایگزین روشهای قدیمی مطرح است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر محیط کشت حاصل از سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs-CM) کلیه موش نوزاد در درصدهای 10، 30 و 50 بر تمایز سلولهای بنیادی جنینی به سمت سلولهای اپیتلیال کلیه است. سلولهای بنیادی مزانشیمی، از کلیه موش نوزاد جداسازی، پاساژ و تکثیر شد. تعیین هویت سلولها با استفاده از فلوسایتومتری و بررسی بیان مارکرهای سطحی CD105، CD29، CD90، انجام شد. در پاساژ سوم سلولهای استخراج شده، محیط کشت رویی آن جمعآوری و hESC در محیط کشت کامل این سلولها کشت و تکثیر شدند و تمایز سلولهای hES به سلولهای پیش ساز مورد بررسی قرار گرفت. بررسی بیان ژنهای PAX2، ZO1 وCK18 با استفاده از RT-PCR و بیان مارکرهای سطحی CD133، CD24 و CD44 با استفاده از فلوسایتومتری بررسی شد. نتایج فلوسایتومتری ماهیت مزانشیمی بودن سلولها را تایید کرد. نتایج تمایز hESCs نشان داد که بیان ژنهای PAX2، ZO1 و CK18 در گروههای حاوی محیط کشت رویی به صورت معنیدار (p<0.05) افزایش یافتهاست. نتایج فلوسایتومتری بیانگر افزایش بیان مارکرهای CD133 و CD24 در گروههای حاوی CM و بیان مارکر CD44 در گروه حاوی 50 درصد CM، نسبت به گروه کنترل است. به طور کلی نتایج نشان داد که فرآیند محیط کشت رویی این سلولها تاثیر مثبتی در القاء تمایز سلولهای بنیادی جنینی انسانی به سلولهای پیش ساز کلیه دارد.