تکوین
فاطمه قیاسوند؛ سمیه عرب زاده؛ محمود تلخابی
چکیده
مهندسی بافت رشته ای نوظهور است که بر سه عنصر سلول، داربست و مولکول های زیستی فعال استوار بوده و میتواند برای درمان آسیب های عضلانی مفید باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر آسکوربیک اسید (AA) بر زیستایی سلولهای بنیادی مزانشیمیِ مغز استخوانِ (BM-MSCs) کشت شده بر روی داربستِ سلول زدایی شده عضله اسکلتی میباشد. ابتدا BM-MSC از مغز استخوان ...
بیشتر
مهندسی بافت رشته ای نوظهور است که بر سه عنصر سلول، داربست و مولکول های زیستی فعال استوار بوده و میتواند برای درمان آسیب های عضلانی مفید باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر آسکوربیک اسید (AA) بر زیستایی سلولهای بنیادی مزانشیمیِ مغز استخوانِ (BM-MSCs) کشت شده بر روی داربستِ سلول زدایی شده عضله اسکلتی میباشد. ابتدا BM-MSC از مغز استخوان پای رت استخراج و کشت شده و هویت سلولها با استفاده از فلوسایتومتری بررسی شد. همچنین عضله اسکلتی پای رت، استخراج گردیده و با استفاده از محلول %1 SDS سلول زدایی انجام شد. برای اطمینان از سلول زدایی، رنگ آمیزیهای اختصاصی ماسون تریکروم، آلسیان بلو و DAPI انجام شد. سپس BM-MSCs روی داربست های سلول زدایی شده کشت شدند و با AA یک میلیمولار به مدت 2 روز تیمار شدند. سپس با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و روش MTT به ترتیب بقاء و میزان زیستایی سلولها بررسی شد. BM-MSCs مورفولوژی دوکی داشته و نتایج فلوسایتومتری نشان دهنده بیان CD44 وCD90 و نیز عدم بیان CD45 و CD34 در بیش از 90 درصد سلولها بود. رنگ آمیزی های اختصاصی حفظ کلاژن و گلیکوزآمینوگلیکان ها و عدم حضور DNA را در بافت سلول زدایی شده اثبات کردند. نتایج MTT نشان داد که AA به طور معنی داری باعث افزایش زیستایی BM-MSCs میشود (05/0(P<. همچنین نتایج SEM نشان داد که سلولها در گروه تیمار شده با AA، گسترش بیشتری داشتند. بطور کلی، AA میتواند با افزایش زیستایی BM-MSCs، بازده مهندسی بافت عضله را بهبود بخشد.
نرگس طولابی؛ محمود تلخابی؛ فتانه سام دلیری؛ فرنوش عطاری؛ لیلا تقی یار
چکیده
سرطان نتیجه رشد بی رویه سلولهای بدخیم است که توانایی گسترش به سایر اعضای بدن را دارند. دیکلرواستات (DCA) بهعنوان یک داروی جدید برای کنترل سرطانهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است. همچنین اثرات سلولهای بنیادی یا محیط شرطی (CM) این سلولها در درمان یا کنترل برخی سرطانها نشان داده شده است. در این تحقیق ابتدا سلولهای بنیادی مزانشیمی ...
بیشتر
سرطان نتیجه رشد بی رویه سلولهای بدخیم است که توانایی گسترش به سایر اعضای بدن را دارند. دیکلرواستات (DCA) بهعنوان یک داروی جدید برای کنترل سرطانهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است. همچنین اثرات سلولهای بنیادی یا محیط شرطی (CM) این سلولها در درمان یا کنترل برخی سرطانها نشان داده شده است. در این تحقیق ابتدا سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از چربی انسانی (h-ADMSCs) و سلولهای سرطان پستان رده 4T1 با غلظتهای مختلف DCA تیمار شده و میزان زندهمانی آنها بهوسیله تست MTT بررسی شد و غلظت 1 میلیمولار جهت جمع آوری CM انتخاب شد. h-ADMSCs با چهار گروه شامل گروههای فاقد FBS، با و بدون DCA (-FBS/±1mM DCA) و گروههای حاوی 5 درصد FBS، با و بدون DCA (+5% FBS/±1mM DCA) برای تهیه CM، تیمار شدند. سپس میزان زیستایی، پتانسیل کلونیزایی، پروفایل چرخه سلولی و میزان آپاپتوز سلولهای 4T1 تیمارشده با CM بررسی شد. نتایج بررسیها نشان داد CM در گروه –FBS/+DCA نسبت به گروه –FBS/-DCA، بهترتیب باعث کاهش زندهمانی (05/0P<) و افزایش تکثیر سلولهای 4T1 میشوند. همچنین CM گروه +5% FBS/+DCA نسبت به گروه +5% FBS/-DCA، قادر به افزایش زندهمانی و تکثیر سلولهای 4T1 میباشند. همچنین CM گروههای چهارگانه مورد مطالعه، باعث تغییراتی در میزان آپاپتوز و پروفایل چرخه سلولی سلولهای 4T1 شد. به نظر میرسد که DCA با تأثیر بر ترکیبات CM سلولهای بنیادی مزانشیمی، میتواند باعث افزایش زندهمانی و تکثیر سلولهای 4T1 سرطان پستان شود.
محمود تلخابی؛ هدیه خانبان
چکیده
سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs)، سلولهای بنیادی چندتوانی هستند که پتانسیل تمایز به دودمانهای بافت همبند را داشته و ویژگیهای منحصربهفردی از قبیل تعدیل سیستم ایمنی و ترشح فاکتورهای رشد را دارند. آنزیم هیستون متیل ترانسفراز G9a یکی از فاکتورهای دخیل در کنترل رفتار و ویژگی بسیاری از سلولهای بنیادی میباشد. از اینرو، بررسی نقش ...
بیشتر
سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs)، سلولهای بنیادی چندتوانی هستند که پتانسیل تمایز به دودمانهای بافت همبند را داشته و ویژگیهای منحصربهفردی از قبیل تعدیل سیستم ایمنی و ترشح فاکتورهای رشد را دارند. آنزیم هیستون متیل ترانسفراز G9a یکی از فاکتورهای دخیل در کنترل رفتار و ویژگی بسیاری از سلولهای بنیادی میباشد. از اینرو، بررسی نقش G9a در کنترل رفتار و پتانسیل MSCs دارای اهمیت میباشد. MSCs از مغز استخوان رت استخراج شده و در محیط آزمایشگاهی کشت شدند. سپس با استفاده از فلوسایتومتری بیان مارکرهای CD73 و CD90 و عدم بیان مارکر CD45 در سلولهای استخراجشده بررسی شد. سپس MSCs مشتق از مغز استخوان (BM-MSCs) در پاساژ سوم با استفاده از غلظتهای مختلف A366 (یک مهارکننده اختصاصی آنزیم G9a) تیمار شدند. میزان تمایز به استخوانِ BM-MSCs تیمارشده با A366، با استفاده از بررسی فعالیت آلکالین فسفاتاز و رنگآمیزی الیزارین رد و نیز بیان ژنهای استخوانی تعیین شد. BM-MSCs بهصورت چسبنده رشد کرده و مورفولوژی فیبروبلاستی/ستارهای داشتند. همچنین بیش از 85 درصد سلولها برای دو مارکر CD73 و CD90 مثبت بوده و مارکر CD45 را بیان نمیکردند. همچنین تیمار BM-MSCs با غلظت 1، 3 و 5 میکرومولار از A366 موجب کاهش پتانسیل تمایز سلولها به سمت سلولهای استخوانی شد. A366 بهعنوان یکی از تنظیمکنندگان اپیژنتیکی، پتانسیل تمایز به استخوان را کاهش میدهد. استفاده از این تنظیمکنندهها برای درمان سرطان، ممکن است ترمیم و هومئوستازی بافتی را تحت تأثیر قرار دهد.