نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 مربی گروه زیست شناسی، دانشگاه پیام نور
2 استادیار دانشکده علوم زیستی، دانشگاه شهیدبهشتی
3 کارشناس کارگاه تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری شهید رجایی ساری
چکیده
یکی از مسائل مهم در تولید مثل ماهیان خاویاری، انتخاب مولدین قادر به تولید گامت های رسیده با کیفیت بالا، پس از تحریک هورمونی است. لذا در این تحقیق شاخص رسیدگی نهایی تخمک (1GVBD) در شرایط in vitro به عنوان یک معیار مناسب برای انتخاب مولد توانا مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از 10 قطعه ماهی مولد تاس ماهی ایرانی، Acipenser persicus که در فصل مهاجرت از دریا صید شده اند استفاده گردید. از هر مولد حدود 150 تخمک استخراج شده بوسیله سوند فلزی در محیط کشت 2RM2 حاوی μ.l10 پروژسترون (in vitro) جهت القاء رسیدگی نهایی تخمک و بررسی شاخص آن کشت داده شدند. شاخص رسیدگی نهایی تخمک ها در in vitro و in vivo مورد مقایسه قرار گرفت و اختلاف معنی داری بین آنها مشاهده گردید (Pin vitro بیش از 50% بود در مقایسه با مولدینی که این مقدار کمتر از 50% بود در پاسخ به هورمون رسیدگی مقدار اوولاسیون، درصد لقاح و بازماندگی انکوباسیون بالاتری نشان دادند (Pin vitro برای انتخاب مولد قابلیت بیشتری نسبت به شاخص رسیدگی نهایی تخمک در شرایط in vivo و هم نسبت به شاخص قطبیت هسته نشان داد.
کلیدواژهها
مجله علمی – پژوهشی زیست شناسی جانوری تجربی
سال اول، شماره اول، تابستان 1391 (46 - 35)
بررسی شاخص رسیدگی نهایی تخمک (GVBD) در تاس ماهی ایرانی در شرایط in vitro به عنوان معیار انتخاب مولد
بهزاد طعنه*1، بهروز ابطحی2، رجب محمد نظری3
1. مربی گروه زیست شناسی، دانشگاه پیام نور
2. استادیار دانشکده علوم زیستی، دانشگاه شهیدبهشتی
3. کارشناس کارگاه تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری شهید رجایی ساری
(تاریخ دریافت: 28/01/1391 ، تاریخ تصویب: 21/4/1391)
چکیده
یکی از مسائل مهم در تولید مثل ماهیان خاویاری، انتخاب مولدین قادر به تولید گامت های رسیده با کیفیت بالا، پس از تحریک هورمونی است. لذا در این تحقیق شاخص رسیدگی نهایی تخمک (1GVBD) در شرایط in vitro به عنوان یک معیار مناسب برای انتخاب مولد توانا مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از 10 قطعه ماهی مولد تاس ماهی ایرانی، Acipenser persicus که در فصل مهاجرت از دریا صید شده اند استفاده گردید. از هر مولد حدود 150 تخمک استخراج شده بوسیله سوند فلزی در محیط کشت 2RM2 حاوی μ.l10 پروژسترون (in vitro) جهت القاء رسیدگی نهایی تخمک و بررسی شاخص آن کشت داده شدند. شاخص رسیدگی نهایی تخمک ها در in vitro و in vivo مورد مقایسه قرار گرفت و اختلاف معنی داری بین آنها مشاهده گردید (P). همچنین مولدینی که مقدار درصد وقوع GVBD تخمک ها در in vitro بیش از 50% بود در مقایسه با مولدینی که این مقدار کمتر از 50% بود در پاسخ به هورمون رسیدگی مقدار اوولاسیون، درصد لقاح و بازماندگی انکوباسیون بالاتری نشان دادند (P). در نهایت استفاده از روش بررسی شاخص رسیدگی نهایی تخمک در شرایط in vitro برای انتخاب مولد قابلیت بیشتری نسبت به شاخص رسیدگی نهایی تخمک در شرایط in vivo و هم نسبت به شاخص قطبیت هسته نشان داد.
واژه های کلیدی: تاس ماهی ایرانی، in vitro، GVBD، رسیدگی نهایی تخمک، انتخاب مولد
* نویسنده مسئول: بهزاد طعنه Email: taneh@pnu.ac.ir 1. Germinal Vesicle Breakdown
2. Williot 1997 (Ringer modified solution for sturgeons)
مقدمه
تاس ماهی ایرانی (قره برون) Acipenser persicus Borodin 1897 یکی از گونه های مهم اقتصادی حوضه جنوبی دریای خزر است که برای تخم ریزی طبیعی به رودخانه مهاجرت می کند (Nazari et al., 1380). امروزه این ماهیان به واسطه ترکیبی از عوامل بیولوژیکی (سن بلوغ بالا و زمان طولانی بین دوره تخم ریزی) و عوامل انسانی در معرض خطر نابودی می باشند (Qasemi, 1382). جهت کمک به حفظ و افزایش ذخایر تاس ماهیان در دریای خزر، به طریقه مصنوعی مورد تکثیر و پرورش قرار گرفته و بچه ماهیان آن در رودخانه های منتهی به دریا رها سازی می شوند (Nazari et al., 1381).
انتخاب مولدین مستعدتر، احتمال موفقیت آمیز شدن تکثیر مصنوعی را افزایش می دهد. در نتیجه احتمال هدر رفتن خاویار را به علت عدم جواب دهی مولدین غیر آماده کاهش می دهد و این امر به نوبه خود از تلفات بی مورد مراحل مختلف تکاملی یعنی در زمان لقاح مصنوعی، مرحله انکوباسیون تخم و مرحله پرورش اولیه لاروی جلوگیری می کند (Nazari, 1380). با رایج شدن استفاده از ماهیان مولد که موقعیت هسته تخمک (GV) آنها مناسب باشد، مشکلات جدیدی ظاهر شد. با وجود مناسب بودن موقعیت هسته تخمک (GV) ماهیان مولد و استفاده از روش کار یکسان، مشاهده شده است کیفیت تکثیر مصنوعی، مسیر یکسانی را طی نمیکنند و اختلاف فاحشی در درصد لقاح، درصد تلفات مراحل انکوباسیون و اولیه لاروی وجود دارد (Nazari, 1380).
یکی از مسائل مهم برای تولید مثل مصنوعی ماهیان خاویاری، انتخاب مولدین قادر به تولید گامت های رسیده با کیفیت بالا، پس از تحریک هورمونی است. رسیدگی نهایی تخمک در آزمایشگاه (in vitro) به عنوان روش خوبی برای این کار مطرح می باشد (Goncharov, 2002). مطالعات رسیدگی فولیکول های تخمدان ماهی 3 هدف را بشرح زیر دنبال می کند: اول اینکه به تحقیق در مورد ارتباط انتهای دوره رشد تخمک تا مرحله تخمک گذاری می پردازد. دوم پرداختن به رسیدگی نهایی تخمک گروه ملاحظه شده به عنوان یک سنجش زیستی جهت آماده سازیهای هورمونی مختلف (17α,20β-P) است و سوم تعیین بهترین مرحله فیزیولوژیکی مولدین ماده برای تزریق هورمونی به ویژه برای تاس ماهیان است (Williot, 1997).
با توجه به اینکه انتخاب محیط کشت انکوباسیون اهمیت دارد. تهیه محیط کشت جدید بر اساس خصوصیات پلاسمای ماهی (Williot, 1997) انجام گردید.
اهداف مورد نظر تحقیق حاضر عبارت بودند از:
1- بررسی ارتباط رسیدگی نهایی تخمک (GVBD) در شرایط کشت in vitro با اوولاسیون، نسبت لقاح و انکوباسیون تاس ماهی ایرانی
2- به دست آوردن روش کم هزینه، قابل اجرا و مطمئن برای انتخاب مولدین تاس ماهی ایرانی
مواد و روش ها
این تحقیق طی فصل مهاجرت تاس ماهیان ( بهمن تا اردیبهشت ) انجام گردید و از 10 قطعه تاس ماهی ایرانی مولد که به مجتمع تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری شهید رجایی ساری آورده شده بودند استفاده شد.
ترکیب و تهیه محیط کشت RM2
RM2 یا محلول رینگر اصلاح شده برای تاس ماهیان (Williot, 1997).
- NaCl (4.914 گرم)، KCl (250 میلی گرم)، CaCl2 (315 میلی گرم)، NaHCO3 (1.99 میلی گرم) و در محیط کشت آنتی بیوتیک بصورت زیر اضافه گردید:
- استرپتومایسین 250000 واحد
- پنی سیلین 500000 واحد
مواد شیمیایی مورد نظر طبق فرمول، در آزمایشگاه ابتدا ترکیب و سپس به حجم رسانده شده و pH آنها بین 8-5/7 تنظیم شد. هورمون پروژسترون درست قبل از کشت تخمک ها در in vitro به کمک سرنگ انسولین 10 میکروگرم در لیتر (Nazari et al., 2001) به محیط کشت افزوده شد.
نمونه برداری ها از مولدین و اندازه گیری ها در in vitro
نمونه گیری تخمک جهت کشت در in vitro و بررسی GVBD، قبل از تزریق هورمون القاء کننده رسیدگی به مولدین هنگام ورود آنها به کارگاه انجام گردید. این کار بوسیله سوند فلزی مخصوص صورت گرفت از هر مولد حدود 140-160 تخمک استحصال شد. حدود 20 نمونه از این تخمک ها به عنوان شاهد داخل فرمالین 10 درصد فیکس شده و بقیه، در ظرف های محیط کشت که از قبل آماده شده بودند و حاوی پروژسترون بودند قرار گرفته و کشت داده شد. جهت ثابت نگهداشتن دما ظرف ها درون حمام آب سرد قرار گرفتند. بعد از کشت تخمک ها، در 6 مرحله و هر 6 ساعت یکبار نمونه گیری از محیط کشت صورت گرفت بصورتیکه در هر مرحله بطور میانگین 8 تخمک از محیط ها بوسیله میکروسمپلر برداشت و بلافاصله در قوطی های مخصوص حاوی فرمالین 10 درصد فیکس می شدند. برای تهیه برش، تخمک ها را از فرمالین خارج نموده و حداقل به مدت 2 دقیقه روی چراغ الکلی جوشانده شد و بلافاصله آب سرد به آنها اضافه گردید تا نمونه ها سفت شده و برای برش آماده شوند. برای برش زدن بعد از مشخص کردن قطب حیوانی و گیاهی بوسیله اسکالپل از محور حیوانی- گیاهی برش صورت گرفت. در تخمک هایی که رسیدگی نهایی (GVBD) در in vitro القاء شده هسته ناپدید می گردد.
نمونه برداری ها و اندازه گیری ها در in vivo
شامل: بیومتری تخمک، برش زنی تخمک ها و روش محاسبه شاخص قطبیت PI
درست قبل از عمل تکثیر تخمک های مولدین حدود 100 تخمک بصورت تصادفی از هر مولد برداشت گردید و بلافاصله در ظروف مخصوص حاوی فرمالین 10 درصد فیکس گردیدند. سپس تخمک ها جهت برش آماده شدند. برای برش زدن بعد از مشخص کردن قطب حیوانی و گیاهی بوسیله اسکالپل از محور حیوانی- گیاهی برش صورت گرفت. برای اندازه گیری قطر تخمک محور حیوانی- گیاهی در نظر گرفته شد و با محاسبه فاصله هسته تا قطب حیوانی تقسیم بر قطر تخمک شاخص قطبیت هسته بدست آمد (Nazari et al., 1381).
تعیین درصد لقاح، درصد بازماندگی انکوباسیون
از تخم های لقاح داده شده 195-225 دقیقه بعد، زمانی که آثار دومین تقسیم میتوزی در سطح قطب حیوانی تخم ظاهر شد (بسته به دمای محیط و کیفیت تخم) حدود 150 نمونه از هر مولد برای تعیین درصد لقاح انتخاب و بلافاصله فیکس شدند تا در زیر میکروسکوپ بررسی شوند. درصد لقاح تخم ها از محاسبه تعداد تخم های لقاح یافته منو اسپرمی به کل تخم ها بدست می آید (Dettlaff et al.,1993).
100 × کل تخم ها /تخم های منواسپرمی = درصد لقاح
حدود 200 عدد تخم از هر مولد که داخل انکوباتور قرار داشتند پس از بهم زدن بطور تصادفی برداشت و در انکوباتورهای جداگانه با شرایط یکسان انکوباسیون شدند تا پس از 4 الی 5 روز تخم های سالم که به لارو تبدیل شدند شمارش و درصد بازماندگی آنها تعیین گردد.
بررسی میکروسکوپی و تعیین درصد GVBD
با بررسی تخمک های برش خورده وقوع یا عدم وقوع GVBD در آنها یادداشت شد و برای گروه شاهد و نمونه هایی که GVBD در آنها روی نداده بود میزان شاخص قطبیت هسته (PI) محاسبه گردید. درصد GVBD ابتدا در هر مرحله از محیط کشت بصورت مجزا بررسی و میانگین آنها تعیین شد، و سپس میانگین درصد آنها در هر 6 مرحله بطور کل محاسبه گردید تا درصد وقوع GVBD برای هر مولد در محیط کشت مشخص گردد. بواسطه بزرگ بودن تخمک تاسماهی بررسی ناپدید شدن هسته در زیر میکروسکوپ واضح و مشخص بود.
روش های آماری
برای مقایسه میانگین های مقدار GVBD در in vitro و in vivo از آزمون t استفاده شد و نیز برای مقایسه درصد لقاح و بازماندگی انکوباسیون در دوگروه تفکیک شده بر اساس 50%GVBD محیط کشت مصنوعی از آزمون t استفاده شد. برای بررسی همبستگی بین مقادیر GVBD در in vitro با in vivo و همچنین همبستگی بین رسیدگی القاء شده در in vitro با درصد لقاح و بازماندگی انکوباسیون و نیز همبستگی رسیدگی القاء شده درin vitro با شاخص قطبیت هسته (PI) از آزمون پیرسون[1] استفاده گردید. محاسبات با استفاده از برنامه های SPSS و Excel صورت گرفته است.
نتایج
شاخص های رسیدگی PI و GVBD در in vivo و in vitro
نتایج بدست آمده از مقادیر شاخص قطبیت هسته (PI) تخمک ها قبل از تزریق هورمونی مولدین و همچنین نتایج بدست آمده از میزان درصد وقوع GVBD تخمک ها در محیط طبیعی (قبل از لقاح مولد، in vivo) و در محیط کشت مصنوعی (in vitro) در ده مولد مورد تحقیق بصورت زیر بررسی گردید.
با بررسی همبستگی بین میزان درصد وقوع GVBD روی داده در شرایط in vivo و in vitro رابطه معنی داری بین آنها مشاهده نگردید (247/0 = r). و با استفاده از آزمون فرض های آمار مشاهده گردید که اختلاف موجود بین مقدار درصد وقوع GVBD تخمک ها در محیط طبیعی (in vivo) با مقدار درصد وقوع آن در شرایط in vitro معنی دار است (0.01 >P، ٭٭)(شکل 1).
شکل 1 – میانگین درصد وقوع GVBD تخمک های تاس ماهی ایرانی در شرایط in vitro و in vivo و مقایسه آنها (ستونهای مشخص شده با حروف غیر همنام دارای اختلاف معنی دار هستند(P
بررسی همبستگی مقادیر شاخص قطبیت هسته (PI) با میزان درصد وقوع GVBD در in vitro نشان داد که رابطه معنی داری بین آنها وجود ندارد (511/0- = r). همچنین رابطه معنی داری بین مقدار شاخص قطبیت هسته (PI) با مقادیر درصد لقاح و درصد بازماندگی انکوباسیون مشاهده نگردید (255/0- = r و 306/0- = r).
درصد لقاح و بررسی آن در دو گروه :
با تعیین درصد لقاح در نمونه های مورد تحقیق، نتایج آنها در دو گروه مولدینی که قبلا بر اساس درصد وقوع GVBD تخمک ها بیشتر و کمتر از 50% در in vitro تفکیک شده بودند مقایسه گردید. با استفاده از آزمون t مشاهده گردید که اختلاف مقدار درصد لقاح در این دو گروه معنی دار است (0.05 >P، ٭)(شکل 2).
شکل 2 – میانگین درصد لقاح مولدین تاس ماهی ایرانی در دو گروهی که قبلاً بر اساس درصد وقوع GVBD تخمک ها بیشتر و کمتر از 50% در in vitro تفکیک شده بودند و مقایسه آنها (ستونهای مشخص شده با حروف غیر همنام دارای اختلاف معنی دار هستند(P
با بررسی همبستگی مقادیر درصد لقاح با میزان درصد وقوع GVBD تخمک ها در شرایط in vitro رابطه معنی داری بین آنها مشاهده گردید (896/0 =r)(شکل 3).
شکل 3 - رابطه موجود بین مقادیر درصد لقاح مولدین تاس ماهی ایرانی با میزان درصد وقوع GVBD تخمک ها در شرایط in vitro
درصد بازماندگی انکوباسیون و بررسی آن در دو گروه:
میزان بازماندگی تخم ها در انکوباسیون برای هر مولد تعیین و مقادیر آن در دو گروه (که قبلاً بر اساس وقوع GVBD بیشتر و کمتر از 50% در in vitro تفکیک شده بودند) بوسیله آزمون t بررسی گردید. نتایج بدست آمده معنی دار بودن اختلاف مقادیر درصد بازماندگی انکوباسیون در دو گروه را نشان می دهد (0.01 >P، ٭٭)(شکل4).
شکل 4 – میانگین درصد انکوباسیون تخم های تاس ماهی ایرانی در دو گروهی که قبلاً بر اساس درصد وقوع GVBD تخمک ها بیشتر و کمتر از 50% در in vitro تفکیک شده بودند و مقایسه آنها (ستونهای مشخص شده با حروف غیر همنام دارای اختلاف معنی دار هستند (0.01 >P).
همچنین با بررسی همبستگی مقادیر درصد بازماندگی انکوباسیون تخم ها با میزان درصد وقوع GVBD در شرایط in vitro رابطه بین آنها معنی دار مشاهده گردید (857/0 =r) (شکل 5).
شکل 5- رابطه موجود بین مقادیر درصد بازماندگی انکوباسیون تخم های مولدین تاس ماهی ایرانی با میزان درصد وقوع GVBD تخمک ها در شرایط in vitro
نتیجه گیری و بحث
پژوهش در مورد رسیدگی آزمایشگاهی (in vitro) فولیکول های تخمدانی تاس ماهی ایرانی اغلب در برگیرنده جنبه های کلی و عمومی بوده و اطلاعات درباره اثرات محیط کشت انکوباسیون بر رسیدگی تخمک ها ناچیز است. لذا در این تحقیق با استفاده از محیط کشت RM2 تلاش گردید تا به ارزیابی شاخص رسیدگی نهایی تخمک های تاس ماهی ایرانی بصورت in vitro پرداخته شود و در خاتمه نیز این روش به عنوان معیاری توانا در تشخیص مولد مناسب برای تکثیر تأیید گردید.
Williot (1997) در بررسی اثرات محیط کشت انکوباسیون روی رسیدگی نهایی به این نتیجه دست یافت که پاسخ به هورمون القاء کننده 17-آلفا،20-بتا دی هیدروکسی پروژسترون در محیط کشت های RM2 و L15 (Leibovitz medium) مشابه می باشد. وی مشاهده نمود که تنها در القاء رسیدگی بوسیله هورمون گنادوتروپین تاس ماهیان (aci-GTH) برای یک مولد ماده، میانه غلظت موثر (EC50) در محیط کشت های مختلف تفاوت دارد، بنابراین هورمون گنادوتروپین وابسته به محیط کشت است در حالیکه هورمون القاء کننده 17آلفا،20بتا دی هیدروکسی پروژسترون (با عامل مشابه هورمونی در RM2p) کمتر تحت تاثیر محیط قرار گرفته و مستقل از محیط کشت عمل می کند. در این حالت محیط های کشت مختلف تفاوت معنی داری از لحاظ میزان وقوع GVBD نشان نمی دهند. همچنین Williot et al. (1991) توانایی تاثیر دو استروئید (P4 و 17α,20β-P) در القاء رسیدگی را یکسان مشاهده نموند. این یافته ها می تواند ما را به استفاده از هورمون های استروئیدی جهت بررسی رسیدگی در in vitro هدایت کند.
در تحقیق حاضر بررسی همبستگی بین میزان درصد وقوع GVBD تخمک ها در شرایط in vivo و in vitro عدم وجود رابطه بین آنها را نشان می دهد و اختلاف موجود بین میانگین های آنها معنی دار بود (0.01 >(P(شکل 1). وقوع GVBD بالا در in vivo برای مولدین 2 ، 9و GVBD پایین در in vitro برای آنها دلیل این اختلاف می باشد. این اختلاف خود می تواند بواسطه تأثیر شرایط داخلی مولد بر فولیکولها باشد که این اثرات در وضعیت استرسی بر ماهی وارد شده و در in vitro این اثرات روی تخمک اعمال نمی شود (Nazari et al., 2001). کما اینکه Webb et al. (2000) در بررسی های خود مشاهده نمودند، از دو مولدی که GVBD در هر دو آنها روی داده بود تنها در یکی تخمک گذاری در پاسخ به هورمون تحریک کننده رخ داد. علت این عدم همبستگی ها بین in vivo و in vitro را Goncharov (2002) به این صورت بیان نمود که تخمک مولدین در شرایط نامساعد زیستی آنها کیفیت خود را از دست می دهند لیکن صدمه قابل توجه ای به سیستم پاسخ به هورمون رسیدگی تخمک در ماهی وارد نمی گردد. همچنین القاء رسیدگی تخمک توسط گنادوتروپین در in vitro ، می تواند تحت الشعاع روش آماده سازی و انتخاب محیط کشت باشد (Webb et al., 2001).
نتایج بررسی همبستگی شاخص قطبیت هسته (PI) با GVBD در in vitro نشان می دهد که رابطه ای بین آنها وجود ندارد و نیز بر خلاف شاخص GVBD در in vitro، شاخص PI با درصد لقاح و درصد بازماندگی انکوباسیون همبستگی بالایی نشان نمی دهد، طوریکه در برخی مولدین که شاخص PI آنها بزرگتر از 07/0 بود رسیدگی نهایی بخوبی القاء شده، تخمک گذاری و لقاح و انکوباسیون بخوبی صورت گرفته است، یا در برخی مولدینی که دارای شاخص PI کمتر از 07/0 بودند رسیدگی، تخمک گذاری، لقاح و انکوباسیون پایین بوده است. به همین ترتیب نیز Williot et al. (1991) در مقایسه شاخص PI و شاخص GVBD القاء شده با 17آلفا،20بتا دی هیدروکسی پروژسترون مشاهده نمودند که استفاده شاخص قطبیت به تنهایی ناکافی و دارای محدودیت است، طبق نتایج آنها شاخص GVBD در in vitro معیار بهتری نسبت به شاخص PI است. استفاده از این روش حدود 80% موفقیت در انتخاب مولد رسیده را بدست آورده است. در تحقیق حاضر از 10 مولد مورد بررسی، در 2 مولد اوولاسیون اتفاق نیافتاد. این مولدین میزان درصد GVBD تخمک پایینی در in vitro بدست آورده بودند (مولدین شماره 6 و 9) و مولد شماره 2 با وجود انجام اوولاسیون، کیفیت تخم بسیار پایین داشته و درصد لقاح آن تنها 5/0% بود. لذا نتایج بدست آمده این تحقیق با نتایج سایر محققین مطابقت دارد.
مقادیر درصد لقاح و درصد بازماندگی انکوباسیون در دو گروه مولدینی که قبلاً بر اساس میزان درصد وقوع GVBD تخمک ها بیشتر و کمتر از 50% در in vitro تفکیک شده بودند دارای اختلاف معنی دار بوده اند (٭). در گروه اول که میزان درصد وقوع GVBD تخمک بیشتر از 50% است مقدار درصد لقاح و درصد بازماندگی انکوباسیون بیشتری نسبت به گروه دوم (که میزان درصد وقوع GVBD تخمک کمتر از 50% دارند) مشاهده گردید. این نتایج قابلیت تشخیص کیفیت تخمک ها بوسیله بررسی رسیدگی نهایی تخمک بصورت in vitro را نشان می دهد.
بررسی همبستگی بین رسیدگی نهایی (GVBD) القاء شده در in vitro با کیفیت تخمک ها در شرایط in vivo از جمله درصد لقاح و درصد بازماندگی انکوباسیون نشان می دهد که دارای رابطه مستقیم هستند.
بنابراین جهت انتخاب مولدین مستعد تکثیر تاس ماهی ایرانی در کارگاه ها روش بررسی شاخص رسیدگی نهایی تخمک (GVBD) بصورت in vitro مناسب بوده و بکاربردن آن توصیه می گردد.
این روش نسبت به شاخص قطبیت هسته اولویت داشته و قابلیت اعتماد به آن بیشتر است (Williot et al., 1997).
سپاسگزاری
بدین وسیله از تمامی عزیزانی که در انجام این مطالعه همکاری نمودند، سپاسگزاری می گردد.
In vitro assessment of final oocyte maturation index (GVBD) in Persian Sturgeon and broodstock selection
B. Taneh *1, B. Abtahi 2, R.M. Nazari 3
1- Lecturer of Biology, Payame noor University
2- Assistant Professor, Shahid Beheshti University
3-BSc., Shahid Rajaei Sturgeon fish farm – Sari
(Received: Apr. 16, 2012; Accepted: Jul. 11, 2012)
Abstract
One of the big problems on Sturgeon Fishes is select of the breeders that have high quality of gametes after hormone injection. So in this research Final oocyte maturation index (GVBD) in in vitro for selection of Persian sturgeon Broodstock, Acipenser persicus, was studied on 10 females captured from the Caspian Sea during reproduction season. About 150 oocytes from every broodstock, taken by hollow probe, were incubated in incubation media of RM2 containing 10 µg/l of progesterone for induction of the final oocyte maturation and assessment of GVBD index. Results indicated that significant differences in GVBD of the in vitro and in vivo were observed (٭٭). However, Broodstockes with rate of GVBD in in vitro higher than %50 had a significantly better ovulation, fertilization and incubation rates (٭), from those with a GVBD lower than %50. It could be concluded that use from method of assessment of GVBD index under in vitro circumstance was preferable to assessment of GVBD index under in vivo and also nucleus polarization index for selection of suitable broodstock.
Keywords: Acipenser persicus, in vitro, GVBD, final oocyte maturation, Broodstock Selection
* Corresponding author: Behzad Taneh Email:taneh@pnu.ac.ir
1- Pearson Correlation